درباره تئوری موسیقی

 

 

 

 

تئوری موسیقی (به انگلیسی: music theory، به فرانسوی: théorie de la musique) نظریه‌ای دربارهٔ قواعد، اصطلاحات و نحوهٔ اجرای موسیقی است. تئوری موسیقی از قرن‌های گذشته ابداع شده و به‌تدریج تکامل یافته‌است. تئوری موسیقی شاخه‌ای تخصصی از رشتهٔ موسیقی است که شامل شناخت کلیهٔ قواعد، علامت‌ها و آشنایی با انواع صدای نُت‌ها، فاصله، ترکیب میزان‌ها، ضرب‌آهنگ (ریتم)، گام، و پرده‌های موسیقی است. اهمیت «تئوری موسیقی» به قدری است که از نظریه‌دانان این رشته به‌عنوان «نظریه‌پرداز موسیقی» (تئوریسین موسیقی) نام می‌برند.

 

 

فیثاغورس، یوبال و فیلولائوس در نگاره‌ای چوبی از فرانچینوس گافوریوس در حال آزمایش و تحقیقات پیرامون تئوری موسیقی (۱۴۹۲ میلادی)

 

 

تاریخچه

گروه موسیقی دانشگاه آکسفورد سه کاربرد مرتبط با اصطلاح «تئوری موسیقی» را شرح می‌دهد. ابتدا اولین مورد را عناصر موسیقی می‌داند که برای درک نمادهای موسیقی (میزان‌بندی، کلید، نت‌نویسی ریتمیک) لازم است، معرفی می‌کند. دومین موضوع، مطالعهٔ نظراتِ دانشمندان دربارهٔ موسیقی از دوران باستان تا به امروز است. سومین موضوع موسیقی‌شناسی را مطالعه می‌کند که «به دنبال تعریف فرایندها و اصول کلی در موسیقی است.» و اینکه رویکرد به موسیقی‌شناسی با تئوری یا تحلیل موسیقی تفاوت دارد و بدین معنی است که «تئوری موسیقی نه تنها کار یا اجرای موسیقی است، بلکه اصول بنیادی که موسیقی از آن ساخته شده‌است را آغازگر این تئوری ارزیابی می‌کند.»

تئوری موسیقی به دلیل تصور روزافزون از آنچه موسیقی را تشکیل می‌دهد، اغلب به توضیح و توصیف نحوهٔ کار موسیقی‌دانان در اجرای موسیقی و آهنگسازی همراه با موضوع‌های مرتبط می‌پردازد، اما تعریف جامع‌تری وجود دارد که می‌گوید تئوری موسیقی هر پدیدهٔ صوتی از جمله سکوت را نیز در بر می‌گیرد. به‌عنوان مثال علوم اربعه که در برنامهٔ درسی دانشگاه هنرهای لیبرال اروپای قرون وسطی متداول بود، یک سیستم انتزاعی از تناسبات بود که در فاصله‌ای، قواعد واقعی موسیقی به دقت مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. پس از آن این رشتهٔ قرون وسطایی مبنایی برای شناخت این نظریه در قرون بعدی شد و عموماً به دانش مدرن دربارهٔ تاریخ تئوری موسیقی افزوده شد.

در دانشگاه‌های مدرن، تئوری موسیقی زیر شاخه‌ای از موسیقی‌شناسی برای مطالعه وسیعتر فرهنگ‌ها و تاریخ موسیقی است. از نظر ریشه‌شناسی، تئوری موسیقی عملی از تفکر در موسیقی است و برگرفته از واژه‌ای یونانی (θεωρία) به معنی توجه به یک نگاه. یک تفکر، حدس و گمان، نظریه، یک دیدگاه و یک طیف است. بدین ترتیب، تئوری موسیقی اغلب به جنبه‌های انتزاعی موسیقی مانند کوک و سیستم‌های تنال، گام‌ها، مطبوعیت و روابط ریتمیک توجه دارد. علاوه بر این، مجموعه‌ای از تئوری‌هایی در مورد جنبه‌های عملی مانند: آهنگسازی و اجرای موسیقی، ارکستراسیون، تزئینات، بداهه‌نوازی و تولید صدای الکترونیکی وجود دارد.

تعریف

صدا و ریتم مهم‌ترین عناصر تئوری موسیقی هستند. اهمیت اصوات در موسیقی مانند اهمیت رنگ در نقاشی است؛ ولی از هر صوتی نمی‌توان در موسیقی استفاده کرد. در فیزیکِ صوت، صداها به دو دسته تقسیم می‌شوند. صداهای موسیقایی را ارتعاشات منظم و صداهای غیرموسیقایی را ارتعاشات نامنظم می‌نامند. آموزش موسیقی در کشورهای مختلف متفاوت است و در بعضی از کشورهای شرقی و ایران، آموزش «سینه به سینه» هم وجود داشته ولی امروزه آموزش علمی و عملی تئوری و سلفژ از دروس بنیادین مراکز آموزشی است.

الفبای موسیقی

خط حامل

 پنج خط حامل

خطوط حامل در موسیقی

پنج خط حامل، خطوطی است موازی با فواصل معین که نت‌ها در روی آن یا در بین خطوط نوشته می‌شود. خطوطِ حامل دارای پنج خط است و از پایین به بالا شمرده می‌شوند.

نت

برای نوشتن و خواندن یک قطعهٔ موسیقی باید علائمی بکار برد. در موسیقی به حروفِ الفبای موسیقی «نُت» می‌گویند. اسامی نت‌های موسیقی در دو سیستم ارائه می‌شوند.

  1. سیستم هجایی
  2. سیستم الفبایی

در سیستم هجایی اسامی نت‌های موسیقی به این صورت است: (از چپ به راست بخوانیدDo → Re → Mi → Fa → Sol → La → Si

در ایران از سیستم هجایی استفاده می‌شود. نام نت‌ها به زبان فارسی: دو، ر، می، فا، سل، لا، سی،

در سیستم الفبایی اسامی نت‌های موسیقی به این صورت است: (از چپ به راست بخوانیدC → D → E → F → G → A → B

در زبان آلمانی به جای حرف B (نت Si) از حرف H استفاده می‌کنند.

اسامی نت‌ها روی و بین خطوط حامل و خطوط اضافه

کلید موسیقی

کلید موسیقی، نشانه‌ای است که در سمت چپِ خطوط حامل قرار گرفته و اسم و موقعیت نت‌ها را تعیین می‌کند. کلیدهایی که در موسیقی به‌کار می‌روند عبارتند از:

کلیدهای موسیقی روی خطوط حامل

میزان

«میزان» عبارت است از هر جملهٔ موسیقی که از نظر زمانی به قسمت‌های مساوی تقسیم می‌شود و با یک خطِ قائم به‌نام «خط میزان»[ب] از هم جدا می‌شوند.[۱۱] میزان‌ها می‌توانند از چند قسمت مساوی تشکیل شوند و به این قسمت‌ها ضرب می‌گویند.

مثال از ضرب میزان و خط میزان

 

۱. میزان ساده

اگر ضرب‌های میزان قابل تقسیم به عدد زوج باشند، میزان ساده می‌نامند.

مانند:

(4

(4

(4

هر ضرب میزان ساده، نت سیاه (♩) و میزان ترکیبی، نت سیاه نقطه دار (.♩) است.

 

۲. میزان ترکیبی

اگر ضرب‌های میزان قابل تقسیم به عدد فرد باشند به آن میزان ترکیبی می‌گویند

مانند:

(6  8

(8

(12 8)

 

۳. میزان لنگ

میزان لنگ  یا مختلط، از ترکیب دو یا چند میزان نا مساوی که از نظر تعداد ضرب با هم متفاوتند تشکیل می‌شود. میزان‌های لنگ اغلب بوسیله یک خط قائم نقطه چین، از هم تفکیک می‌شوند.[مثال از برخی میزان‌های لنگ:

مثال از برخی میزان‌های لنگ

 

 

در موسیقی، تأکید در ضربه‌ها، باعث درک و مفهوم آن می‌شود. اجرای موسیقی دارای دورهای منظم است که با ضرب‌های قوی و ضعیف قابل فهم می‌شوند. به‌عنوان مثال تیک تاک ساعت، تیک، دارای ضرب قوی، و تاک، ضرب ضعیف آن است، یا در رژهٔ سربازان، کلمهٔ چپ، ضربهٔ قوی و کلمهٔ راست، ضربهٔ ضعیف در حرکتِ آنان است.

مثال از ضرب‌های قوی و ضعیف در میزان

مثال ویدئویی از میزان‌های ساده و ترکیبی با ضرب‌های قوی و ضعیف میزان

6
8 میزان ترکیبی

9
8 میزان ترکیبی

12
8 میزان ترکیبی

2
4میزان ساده

3
4میزان ساده

4
4 میزان ساده

عناصر موسیقی

مقالهٔ اصلی: عناصر موسیقی

موسیقی از پدیده‌های شنیداری شکل گرفته‌است. تئوری موسیقی نحوهٔ استفاده از این پدیده‌ها را مورد توجه قرار می‌دهد. تئوری موسیقی عناصری مانند: ریتم، ملودی، آکورد، هارمونی، کنترپوان، فرم، سیستم‌های تنال، گام‌ها، فواصل، مطبوعیت، کوک، آهنگسازی، اجرا، ارکستراسیون، آرایه، بداهه‌نوازی، تولید صدای الکترونیک و غیره را در نظر می‌گیرد.

 

ریتم

 

 ضرب‌آهنگ

«ریتم» یا وزن، نظم و تناسبی است بین کششِ نت‌ها، سکوت‌ها و ضربه‌های قوی و ضعیف در میزان‌ها، که با ایجاد وحدت با دیگر صداها مفهوم پیدا می‌کند.

مثال از کاربرد ریتم در موسیقی و ترتیب نظم آن با دیگر صداها از قطعه «سینفونیا در فا مینور» اثر باخ

زیروبمی

صداهای موسیقایی می‌توانند در سطح‌های مختلف «زیروبمی» حاصل شوند؛ مثلاً گونه صدای آقایان از صدای خانم‌ها و کودکان بم‌تر است و صدای خانم‌ها و کودکان نسبت به صدای مردان زیرتر است. از نظر فیزیکِ صوت، زیروبمی صداها با تعداد ارتعاش آن‌ها در ثانیه سنجیده می‌شود که به آن فرکانس (بسامد، تواتر) گفته می‌شود و با واحد هرتز (Hz) اندازه‌گیری می‌شود؛ بنابراین هرچه فرکانسِ یک صدا بیشتر شود (یعنی تعداد ارتعاش آن در واحد ثانیه بیشتر شود) صدا زیرتر می‌شود و بالعکس. به این زیروبمی صدا، نواک می‌گویند.

وسعت صدا.png

 

دیرند

 

به‌مدت زمانِ شنیده شدنِ یک صوت موسیقایی (ارزش زمانی)، «دیرند» یا «کشش» صدا می‌گویند و با واحد ثانیه (s) اندازه‌گیری می‌شود؛ مثلاً اگر آرشه ویولن را مدت طولانی روی سیم ویولون بکشیم صدای حاصله البته کشیده‌تر از صدایی است که با کشیدن آرشه به‌مدت کمتر پدید می‌آید.

نمودار واحد کشش زمانی نت در موسیقی

نمودار واحد سکوت نت

هنگامی که نقطه‌ای در سمت راست نت یا سکوت قرار می‌گیرد، نیمی دیگر بر کشش آن نت یا سکوت افزوده می‌گردد.

نت‌ها و سکوت‌های نقطه دار

اگر دو نقطه در سمت راست یک نت یا سکوت قرار گیرد، نقطه اول (نیمی از نت نوشته شده)، و نقطه دوم (یک چهارم) از نت نوشته شده را به کشش آن می‌افزاید.

مثال از نت و سکوت «دو نقطه دار»

 استاکاتو

نت‌های مقطّع یا «اِستاکاتو» به معنای ناپیوسته، اصطلاحی است که شیوه‌ای از نواختن نت را بیان می‌کند.اگر نقطه‌ای در بالا یا پایین نت قرار بگیرد، ارزش زمانی آن به نصف، کاهش می‌یابد. در شیوه‌ای دیگر، اگر یک خط افقیِ کوتاه در بالا یا پایین نت قرار بگیرد، «سه چهارم» از ارزش نت اجرا می‌شود و اگر علامتی کوتاه و عمودی در بالا یا پایین نت قرار بگیرد، فقط «یک چهارم» ارزش نت اجرا و بقیه سکوت می‌شود.

روش نت نویسی و اجرای نت‌های مقطع

خط اتحاد، خطی است منحنی که کششِ دو نت هم‌صدا و هم‌نام را به یکدیگر وصل می‌کند.

 

 

خط اتصال، خطِ منحنی دیگری شبیه خط اتحاد است که در بالا یا پایین دو یا چند نتِ غیرِ هم‌نام قرار می‌گیرد و صدای آن‌ها را به یکدیگر وصل می‌کند. خط اتصال بخشی از جمله‌بندی (آرتیکولاسیون) در موسیقی است که در سازهای زهی، آن را با یک آرشه اجرا می‌کنند و در سازهای بادی، با یک‌نفس اجرا می‌شود.

مثال از کاربرد خط اتصال از یک کوارتت زهی اثر: بتهوون

فاصله

«فاصله»، نسبتِ صدای دو نت از نظر زیروبمی است. فاصله بین دو نت همسایه را متصل، و غیر آن را منفصل می‌گویند. نسبتِ فاصله‌های بین نت‌ها را از پایین به بالا محاسبه می‌کنند و بالارونده است. در تغییر فاصله‌ها از علامت‌هایی مانند:

نمودار بَصَری از فواصلِ نام‌گذاری شده در یک اکتاو (دو ماژور):

نمودار بصری از فواصل نام‌گذاری شده در یک اکتاو (دو ماژور)

 

مطبوعیت

در حرکت نت‌ها، اگر پی‌درپی شنیده شوند ملودیک و اگر هم‌زمان اجرا شوند هارمونیک می‌گویند. در اجرای همزمان، نت‌ها دارای تأثیر مطبوع (کُنسونانس)  و نامطبوع (دیسونانس) هستند.

نام‌گذاری فاصله‌های مطبوع و نا مطبوع در اجرای همزمان

 

شدت

«شدت» یا «نوانس» در صداهای موسیقی ممکن است نسبت به یکدیگر ضعیف‌تر یا قوی‌تر باشند مثلاً اگر مضراب سنتور را یک بار با ملایمت، و بار دیگر به قوت روی سیم ساز ضربه بزنیم، صدای دوم شدیدتر از صدای اولی خواهد بود. شدت یک صوت موسیقایی را با واحد دسی‌بل (db) اندازه‌گیری می‌کنند.

 

جدول راهنمای شدت صدا در موسیقی
علامت اختصاری ppp pp p mp mf f ff fff sfz Sub.p
به ایتالیایی

Piano Pianissimo

Pianissimo

Piano

Mezzo Piano

Mezzo Forte

Forte

Fortissimo

Forte Fortissimo

Sforzando

Subito Piano

تلفظ

پیانو پیانیسیمو

پیانیسیمو

پیانو

متزو پیانو

متزو فورته

فورته

فورتیسیمو

فورته فورتیسیمو

اسفورزاندو

سوبیتو پیانو

به فارسی

خیلی خیلی ضعیف

خیلی ضعیف

ضعیف

نیمه ضعیف

نیمه قوی

قوی

خیلی قوی

خیلی خیلی قوی

شدت ناگهانی

ناگهان ضعیف

یکی دیگر از علائم، افزایش و کاهش تدریجی صدا به بالا (کرشندو) یا به پایین (دکرشندو) است و به وسیله یک دو لا خطِ افقی که به موازات آن از هم باز یا بسته می‌شوند نشان داده می‌شود.

مثال از افزایش و کاهش تدریجی صدا

 

تندا

«تندا»، «سرعت» یا «تمپو»، تندی و کندی اجرای موسیقی است. کششِ نت‌ها در میزان، خود دارای ارزشِ زمانی است و طول زمانی آن در قطعات مختلف با هم متفاوت است و این تفاوت با تعیین سرعت یا (تمپو) مشخص می‌شود. برای تعیین سرعت به‌طور عام از اصطلاحاتی به زبان ایتالیایی و به صورت خاص، با یکی از اَشکال نت در بالای میزان و تعیین طول زمانی به نسبتِ دقیقه نشان داده می‌شود؛ مثلاً (نت سیاه ۶۰=♩) به معنی هر ضرب برابر با یک ثانیه یا (۱/۶۰) دقیقه می‌باشد. برای کنترل سرعت از ابزاری بنام مترونوم استفاده می‌شود و در ارکستر به عهدهٔ رهبر است که با حرکتِ دست، سرعت را کنترل می‌کند.

جدول حدود تقریبی بخشی از سرعت‌های رایج در موسیقی
مترونوم ۴۰=♩ ۴۸=♩ ۵۲=♩ ۶۰=♩ ۷۲=♩ ۸۰=♩ ۱۲۰=♩ ۱۴۰=♩ ۱۶۰=♩
به ایتالیایی

Grave

Largo

Lento

Adagio

Andante

Moderato

Allegro

Vivace

Presto

تلفظ

گراو

لارگو

لنتو

آداجیو

آندانته

مودراتو

آلگرو

ویواچه

پرستو

به فارسی

خیلی سنگین

سنگین

آهسته

آرام

میانه

معتدل

تند

سریع

خیلی سریع

برای افزایش و کاهشِ تدریجی سرعت، از اصطلاحاتی چون آچلراندو با مخفف (......accel) به معنی افزایش تدریجی و اصطلاح ریتارداندو با مخفف (......rit) به معنی کاهش تدریجی سرعت استفاده می‌شود و از اصطلاح «آتمپو» به معنی برگشت به سرعت اولیه نام برده می‌شود.

طنین

«طنین» یا «رنگ صدا»، عاملی است که صدای سازهای مختلف را از یکدیگر تفکیک می‌کند. به عنوان مثال می‌توانیم صدای ساز تار را از صدای ساز سه‌تار یا صدای ساز ویولن را از صدای ساز کمانچه تشخیص دهیم. طنینِ یک ساز به شکلِ جعبهٔ تشدیدِ صدایِ ساز بستگی دارد. دقیقاً همین تفاوت

(جنس صدا) را طنین و رنگ می‌گویند.

 

ملودی

«ملودی» بر گرفته از واژه‌ای یونانی و به معنی آهنگ و نوا (آواز) است. ملودی از تسلسلِ منظمِ اصوات و نواها شکل می‌گیرد و دارای خصوصیاتی چون ریتم، فرم، زیبایی و بافت است تا یک جملهٔ کامل موسیقایی شکل بگیرد. ملودی در کشورهای مختلف و دوره‌های زمانی، متفاوت بوده و ارتباط مستقیم با گام، مد و مقام همان منطقه دارد. قاعدهٔ مشخصی برای ملودی‌نویسی وجود ندارد و در ملودی‌های کلاسیک، پاپ و محلی از جملاتی چهارمیزانی، کمتر یا بیشتر استفاده می‌شود ولی به‌طور کلی ملودی‌های چهارمیزانی از محبوبیت بیشتری برخوردار است.

 

 

آکورد

در دانشِ هارمونی، آکوردها از روی هم قرار گرفتن فاصله‌های سوم تشکیل می‌شود. آکوردهای سه‌صدایی اساس و پایهٔ هارمونی هستند. شرطِ ورود برای آموزش هارمونی، آهنگسازی و نوازندگی، تسلطِ کامل بر تئوری موسیقی است که آخرین بخش آن آکوردشناسی است.«آکوردهای سه‌صدایی» ساده‌ترین نوع آکورد هستند و از پایین به بالا شمرده می‌شوند. نت اول آکورد را پایه آکورد، نت دوم را سوم آکورد و نت سوم را پنجم آکورد می‌نامند و روی همهٔ درجاتِ یک گام قرار می‌گیرند. مثال از آکوردهای سه‌صدایی روی درجاتِ گامِ دو ماژور:

مثال از آکوردهای سه صدایی روی درجات گام دو ماژور

 

گام

«گام»، به توالی منظمِ نت‌ها در محدودهٔ یک اکتاو گفته می‌شود. مثلاً در گام دو ماژور حرکت از نت دو شروع شده و پس از پیمودن منظم درجات به نت هشتم (اکتاو) می‌رسد. تعداد درجات گام در بعضی از کشورها ممکن است با هم تفاوت داشته باشند؛ مثلاً گام «پنج‌درجه‌ای» یا پنتاتونیک در چین و ژاپن دارای درجاتِ ویژهٔ خود است. گام بر اساس نت اول نام‌گذاری می‌شود. گام بر دو نوع است: گام دیاتونیک و گام کروماتیک.

در نمادهای موسیقی غربی، معمولاً گامی که مورد استفاده قرار می‌گرفت با یک سرکلید نشان داده می‌شد. اما با پیشرفت موسیقی امکانِ تغییر گام فراهم شد و توانستند از گامی به گام دیگر و اغلب برای قرارگرفتن در محدودهٔ صدای خواننده، انتقال انجام دهند. این جابجایی، دامنهٔ ارتفاع را به صورت کلی افزایش یا کاهش می‌دهد اما روابطی که در میان گام اصلی قرار دارد، حفظ می‌کند. به‌عنوان مثال انتقال از دو ماژور به ر ماژور، به‌طور یکسان به یک فاصلهٔ دوم بزرگ افزایش می‌یابد و از آنجا که روابطِ فاصله‌ای بدون تغییر باقی می‌ماند، انتقال ممکن است توسط شنونده نادیده گرفته شود. اما ویژگی‌های دیگری وجود دارد که ممکن است به‌طور قابل ملاحظه‌ای تغییر کند، زیرا انتقال بین طیف وسیعی از گستره صوتی نسبت به طیف وسیعی از سازها یا خوانندگانی که موسیقی را اجرا می‌کنند، تغییر ایجاد می‌کند. این مدگردی اغلب بر روی صدای کلی موسیقی نیز تأثیر می‌گذارد و همچنین تأثیرات تکنیکی زیادی برای نوازندگان در پی دارد.

 

گام دیاتونیک

گام ماژور

«گام دیاتونیک» در ماژورها دارای پنج پرده و دو نیم پرده است و دانگ‌های آن مساوی هستند.

C Major.png

 

اگر نت پنجمِ (نمایان) گام دو ماژور را مبدأ قرار داده و گام جدیدی بسازیم، باید دانگِ دومی برای آن بسازیم و نت هفتم آن را نیم پردهٔ کروماتیک بالا برده تا فواصل گام ماژور شکل بگیرد. بدین ترتیب اولین علامت تغییر دهنده (فادیز) در سرکلید به دست خواهد آمد. به همین ترتیب گام‌های بعدی را می‌توان ساخت و در ادامه، حرکت بالارونده که به دایره پنجم‌ها معروف است به گام مترادف آن (سی دیز ماژور) می‌رسد.

در گام‌های بمل‌دار و پایین رونده نت چهارم (زیر نمایان) گامِ دو ماژور را مبدأ قرار داده و برای اینکه فاصلهٔ دانگ‌ها رعایت شود می‌بایست نت چهارمی که از فا شروع شده، نیم پردهٔ کروماتیک پایین آورده و اولین نتِ بمل‌دار (سی بمل) شکل می‌گیرد و بدین ترتیب برای ساخت گام‌های بعدی که تا هفت «بمل» ادامه دارد، گام‌های بمل‌دار ساخته می‌شود.

گام‌های ماژور دیز دار و بمل دار

گام مینور

در مینورها سه نوع گام وجود دارد که عبارتند از:

گام دیاتونیک در مینور تئوریک، دارای پنج «پرده» و دو «نیم‌پرده» است و فواصلِ درجاتِ دانگ‌های آن مساوی نیستند. دانگ اولِ مینورهای سه‌گانه با هم مشابه هستند و فاصلهٔ بین دو دانگ در هر سه گام، یک پرده است؛ ولی دانگ دوم هر سه مینور، با هم متفاوت است.

گام مینورتئوریک.png

 

اگر درجهٔ هفتم گام مینور تئوریک «نیم‌پرده» کروماتیک (برای ایجاد محسوس) به بالا تغییر کند به گام مینور هارمونیک تبدیل خواهد شد. مینور هارمونیک دارای سه (پرده)، سه (نیم پرده) و یک (یک و نیم پرده) است.

مینورهارمونیک.png

 

اگر درجاتِ ششم و هفتمِ «مینور تئوریک» در حالت بالارونده نیم پردهٔ کروماتیک به بالا تغییر کند و در حالت پایین‌رونده به حالت اصلی خود برگردد، «مینور ملودیک» شکل می‌گیرد.

Melodic Minor.png

 

هر گام ماژور، یک مینور نسبی دارد. اگر درجه ششم گام ماژور را مبدأ قرار داده و یگ گام مینور ساخته شود، مینور نسبیِ گام ماژور بدست می‌آید. فاصله بین پایهٔ گام ماژور تا پایهٔ گام مینور نسبی، یک ششم بزرگ است. بدین ترتیب علامت‌های دیز و بمل که بعد از کلید قرار می‌گیرند ممکن است متعلق به یک گام ماژور یا مینور نسبی آن باشد.

گام مینور نسبی

گام کروماتیک

مقالهٔ اصلی: گام کروماتیک

«گام کروماتیک»، گامی است که از دوازده نیم‌پرده تشکیل شده‌است. اجرای گام کروماتیک، پی‌درپی و به فاصلهٔ نیم‌پرده است و از نقطهٔ آغاز تا پایان، نت‌ها شخصیتِ مستقل نداشته و نت آغاز آن فاقد «مرکزیت تنال» مانند «گام دیاتونیک» است.

Chromatic scale full octave ascending and descending on C.PNG

 

گام آنارمونیک

دو گام (یا دو نت) که دارای اسامی مختلف و صدای واحد باشند مترادف گویند. مانند: دودیز ماژور و ربمل ماژور.

گام مدال

مد در موسیقی غرب، به قرون وسطی بر می‌گردد و در آوازهای مذهبی اجرا می‌شد و به مدهای کلیسایی معروف است و از مدهای یونان باستان اخذ شده‌است ولی در نحوهٔ استفاده از آن تغییراتی انجام گرفت. در این مدها از تغییر ات کروماتیک استفاده نمی‌شد و قابل انتقال و مدگردی نبوده‌است و فقط در هفت مد موجود ساخته می‌شد. مد در موسیقی دیگر ملت‌های شرق و غرب هم دارای تنوع زیاد و فراوانی است.

مدهای کلیسایی،در طی تحول مد، گام ماژور به تدریج از مد «لیدین» که در آن نت سی گاهی به صورت سی بمل اجرا می‌شده و در مد «میکسو لیدین» نیز گاهی نت فا به شکل فادیز آورده می‌شد.

هفت مد کلیسایی
0:06

مد دورین

بندانگشتی

0:06

مد یونین

0:06

مد لیدین

0:06

مد فریژین

0:06

مد ائولین

0:06

مد میکسو لیدین

«خطوطِ منحنی» فواصل یک‌پرده‌ای و «خطوطِ زاویه‌دار»، فواصل نیم‌پرده‌ای را نشان می‌دهد.

0:06

مد لوکرین

«مد بلوز»، مد رایج در موسیقی سیاه پوستان آمریکا است. دارای یک نت متغیر است که به نت آبی معروف است.

 

مد بلوز

«مد جیپسی»[ یا مد کولی، مد رایج در موسیقی مردم اسپانیا است.

مد جیپسی

مد جیپسی یا کولی

«مد آهاووح رابوح»، یکی از مدهای خاورمیانه و در موسیقی اعراب رایج است.

 

مد آهاووح رابوح

مد آهاووح رابوح

مقالهٔ اصلی: دستگاه‌های موسیقی ایرانی

مدهای موسیقی ایران که امروزه متداول است و آن را دستگاه می‌نامند شامل هفت دستگاه است که عبارتند از: ماهور، همایون، سه گاه، چهارگاه، شور، نوا و راست پنجگاه. این طبقه‌بندی دستگاه‌ها بر اساس ردیف‌هایی است که از موسیقیدانان دوره‌های اخیر مانند: آقا حسینقلی فراهانی، میرزا عبدالله فراهانی و درویش‌خان بوده‌است. در ردیف‌های این موسیقیدانان اختلافهای جزئی وجود دارد اما در تعداد دستگاه‌ها تفاوتی دیده نمی‌شود.

 

هفت دستگاه موسیقی ایران
 

اجرای دستگاه شور

دستگاه شور

دستگاه سه‌گاه

 

اجرای دستگاه سه‌گاه

 

اجرای دستگاه راست‌پنجگاه

دستگاه راست‌پنجگاه

دستگاه نوا

 

اجرای دستگاه نوا

 

اجرای دستگاه ماهور

دستگاه ماهور

دستگاه همایون

 

اجرای دستگاه همایون

«خطوطِ منحنی» فواصل یک‌پرده‌ای،«خطوطِ زاویه‌دار» فواصل نیم‌پرده‌ایو «خطوطِ منحنیِ نقطه‌چین»، ریزپرده‌هایی هستند که در موسیقی سنتی، سری و کرن نامیده می‌شوند.

دستگاه چهارگاه

 

اجرای دستگاه چهارگاه

علائم اختصاری در موسیقی

برای بیان «حالات موسیقی» و انتقالِ احساس و روح یک قطعهٔ موسیقی از علائمی برای اجرای آن استفاده می‌شود. در این شیوه دو حالت وجود دارد که عبارتند ار «حالات بیرونی» که شامل: تکرارها، تمپو، شدت و ضعف صدا، نت‌های زینت و در «حالات درونی»از واژه‌هایی ایتالیایی با معانی مختلف از جمله شاد، غمگین، عاشقانه، مذهبی، خشمگین، مهربان و … استفاده می‌شود.

۱. «تکرار» یا «برگشت»، علامتی است که شامل میزان‌هایی در ابتدا و انتهای یک جملهٔ موسیقی است که با «دو لا خط» و «دو نقطه» نشان داده می‌شود و معنی آن این است که قطعه باید تکرار شود. اگر تکرار در ابتدای قطعهٔ موسیقی باشد «دو لا خط» اول حذف می‌شود.

علامت تکرار جمله موسیقی در میزان

تکرار تغییر یافته

تکرار در تعداد میزان

تکرار موتیف

تکرار نت

۲. اکتاو، بوسیلهٔ خطوطِ نقطه‌چین افقی و عدد (۸) در بالا یا پایین «نت» یا «میزان» قرار می‌گیرد و معنی آن این است که صدای حاصله، باید یک اکتاو بالاتر یا پایین‌تر از نت نوشته شده اجرا شود. این کار به منظور سهولت در اجرا، جلوگیری از خطوط اضافه و زیبایی صفحهٔ نت انجام می‌گیرد.

علامت اجرای اکتاو در موسیقی

۳.آرپژ، اجرای پی‌درپی نت‌های آکورد به جای اجرای هم‌زمان است. اجرای آرپژ می‌تواند از «پایین به بالا» یا از «بالا به پایین» باشد. نحوهٔ اجرای آرپژ در سازهای مختلف متفاوت است و بستگی به سرعت، گستردگی و صدادهندگی سازهای مختلف دارد.

دو نمونه از نحوه اجرای آرپژ به بالا و پایین

۴. تریل، اجرای سریع و پیوستهٔ نتِ نوشته شده به یک نتِ بالاتر از خود و به اندازهٔ طول زمانی نت اصلی است.

دو نمونه از اجرای نت نوشته شده و طرز اجرای تریل

 

۵. گلیساندو، حرکتی در اجرا است که اصوات با سرعت و پی‌درپی به بالا یا پایین سُر می‌خورند.

 

۶. نت‌های ترئینی، نت‌هایی کوچکتر از نت‌های اصلی هستند که قبل یا بعد از نت اصلی قرار گرفته و برای تزیین و زیبایی ملودی بکار می‌روند. کششِ نت‌های تزئینی کوتاه‌تر از نت اصلی یا نصف آن است و بیشتر مواقع اجرای آن سریع است. نت‌های تزئینی عبارتند از:

 

نمودار نگارش و اجرای نت‌های زینت

 

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به آموزشگاه سرام می باشد

طراحی و پیاده سازی توسط آکسان